سفارش تبلیغ
صبا ویژن

الف - دزفول

بسمه تعالی

 

فریب

 

از کاخ سفید تا آل سعود

 

 

وامّا سلفی ها یا همان (وهابی ها) اصلاً از کجای تاریخ آمده اند !ریشه ی وجودیشان کجاست ،اندیشه ی وهابیت از کجا شکل گرفته وچرایی بوجود آمدنشان ؟ آیا اینان مسلمانند ؟! واقعاً سلفی ها چه کسانی هستند؟

 

لازم است همین ابتدابرای خوانندگان گرامی روشن کنیم این دونام یکی هستند بعضی ها با لَـفـّاضی هر جا که به نفعشان باشد سعی می کنند این دو را در جاهایی خاص از هم جدا کنند که اصلاً اینطور نیست واین دو از بدو پیدایش یکی بوده اند

 

سلفی ها به گروهی از مسلمانان گفته می شود که تنها راه نجات مسلمانان را بازگشت به قوانین قرآن وسنت طبق فهم ((سَلف صالح)) می دانند که همان صحابه ، تابعین وطبع تابعین هستند

 

این گروه با هرگونه پیروی از شاخه های گوناگون دین وکیش گرایی مخالفندومعتقتند هرمسلمان می تواند با مراجعه مستقیم به قرآن وسنت دینش را بیاموزدوپایگاه اصلی سلفیان مکه ومدینه است که خودسلفی ها به دودسته ی (محافظه کار درباری) و (سیاسی رادیکالی جهادی) تقسیم می شوند

 

که اسامه بن لادن یکی از معروفترین آنها ست

 

امّا سئوال اینجاست !؟

 

آیا اینان مسلمانند واز تعالیم قرآن ورسول وسنّت تبعیت می کنند یا همان خوارجی هستند که در گذرتاریخ رنگ ولعابشان عوض شده چرا که به زعم همین سلفی ها صحابه یعنی جنایتکاران تاریخ !تعجب نکنید اسامی را بخوانید !

 

الف )معاویة ابن ابی سفیان ،ب) یزید ابن معاویةابن ابی سفیان،

 

ج) مروان ، د)عمروابن العاص ، ن )حجاج خونخوار ، م)بنی امیه وبنی عباس ،

 

توجه کردید هرکدام از اینان به گواه تاریخ در زمان خود خونخوارترین حکام بوده انـد واز مهمترین جنایتکاران تاریخند این درحالی است که ما حتی یک حدیث ازپیامبر اکرم صلوات الله علیه نداریم که درآن اشاره ای به پیروی از صحابه (سلف) کرده باشند بلکه ایشان

 

آشکارا،امت اسلام رابه پیروی از(اهل بیت علیه السلام )سفارش کرده اند وبعضی از صحابه ، بزرگانی مانند ابوذرغفاری وعمار ویاسر

 

حال به چگونگی پیدایش وهابیت در (سرزمین حجاز)اززبان تاریخ می پردازیم تا حجاب از افکار پنهان اینان کنار زنیم

 

محمد عبدالوهاب، (محمد بن عبد الوهاب التمیمی) (1082-1170 هجری خورشیدی،

 

1115-1206 هجری قمری، 1703-1791 میلادی) درشهرعُـیینه

 

از توابع نجد دیده به جهان گشود. پدر وی، عبدالوهاب از قضات آن شهر به شمار می‌رفت. محمد، فقه را در زادگاه خود آموخت. سپس برای تکمیل معلومات رهسپار مدینه? منوره شد و در آنجا به تحصیل حدیث و فقه پرداخت.

 

در دوران تحصیل گهگاه مطالبی بر زبانش جاری می شد که از عقایدی خاص حکایت داشت، چندان که اساتید وی نسبت به آینده اش نگران شده و می گفتند: اگر این فرد به تبلیغ بپردازد گروهی را گمراه خواهد کرد.
چندی بعد، محمدبن عبدالوهاب مدینه را به سوی نقاط دیگر ترک کرد و چهار سال در بصره و پنج سال در بغداد و یکسال در کردستان و دو سال در همدان اقامت گزید. اندک زمانی نیز رحل اقامت در اصفهان و قم افکند و آنگاه از طریق بصره آهنگ احساء کرد و از آنجا به (حُرَیمله) اقامتگاه پدرش رفت.

 

تا زمانی که پدرش در قید حیات بود وی کمتر سخن می گفت. تنها گاه میان او و پدرش نزاعی در می گرفت. ولی پس از درگذشت پدر به سال 1153 ق، پرده از روی عقاید خود برداشت.

 

تبلیغات محمد بن عبدالوهاب در شهر حریمله افکار عمومی را برآشفت، به گونه ای که ناچار شد آنجا را به عزم اقامت در عُیینه (زادگاهش) ترک کند. در عُیینه با حاکم وقت، (عثمان بن مُعَمَر)، تماس گرفت و دعوت جدید خود را با او در میان نهاد و قرار شد که او با پشتیبانی حاکم، آیین خود را تبلیغ کند. ولی طولی نکشید فرمانروای احساء،شیخ سلیمان بن مُحَمَّد آل حمید ، که مقامی برتر از حاکم عُیینه داشت عمل عثمان را ناروا شمرد و دستور داد هرچه زودتر محمد بن عبدالوهاب را از شهر عُیینه بیرون کند.

 

بنابراین وی ناچار شد نقطه? سومی را به نام (درعیه)را که محمدبن سعود (جدآل سعود)بر آن حکومت می کرد رابرای اقامت برگزیند. او دعوت خود را با حاکم درعیه در میان نهاد و هردو پیمان بستند که رشته? دعوت از آنِ محمد بن عبدالوهاب و زمام حکومت در دست محمد بن سعود باشد. برای استحکام این روابط، ازدواجی نیز بین دو خانواده صورت گرفت.

 

محمد بن عبدالوهاب تبلیغ خود را در پرتو قدرت حاکم آغاز کرد. به زودی هجوم به قبایل اطراف و شهرهای نزدیک شروع شد و سیل غنایم از اطراف و اکناف به شهر درعیه که شهر فقیر و بدبختی بود، سرازیر گشت. این غنایم چیزی جز اموال مسلمانان منطقه? نجد نبود که با متهم شدن به شرک و بت پرستی، اموال و ثروتشان بر سپاه محمد بن عبدالوهاب حلال شده بود تا آنجا که آلوسی که خود تمایلات وهابی گری دارد، از مورخی به نام ابن بُشر نجدی چنین نقل می کند:(من در آغاز کار، شاهد فقر و تنگدستی مردم درعیه بودم ولی بعداً این شهر در زمان سعود (نوه? محمد بن سعود) به صورت شهری ثروتمند درآمد، تا آنجا که سلاحهای مردم آن، با زر و سیم زینت یافته بود. بر اسبان اصیل و نجیب سوار می شدند و جامه های فاخر در بر می کردند و از تمام لوازم ثروت بهره مند بودند، به حدی که زبان از شرح آن قاصر است)

 

دو چیز به انتشار دعوت محمد بن عبدالوهاب در میان اعراب بادیه نشین نجد کمک کرد: 1. حمایت سیاسی و نظامی آل سعود. 2. دوری مردم نجد از تمدن و معارف و حقایق اسلامی.

 

جنگ هایی که وهابیان در نجد و خارج از نجد (همچون حجاز و یمن و شام و عراق) می کردند، جاذبه های دل فریب داشت، ثروت هر شهری که با قهر و غلبه بر آن دست می یافتند بر مهاجمین حلال بودواگر می توانستند آن را جزو متصرفات و املاک خود قرار می دادند و در غیر این صورت به غنایمی که به دست آورده بودند، اکتفا می کردند.

 

کشتار وهابیان در عتبات عالیات به راستی صفحه ای سیاه در تاریخ اسلام است صلاح الدین مختار که خود از نویسندگان وهابی است چنین نوشته : در سال 1216 ق. امیرمحمدبن سعود با قشون بسیار متشکل از مردم نجد و عشایر جنوب وحجاز وتهامه و دیگر نقاط، به قصد عراق حرکت کرد. وی در ماه ذی القعده به شهرکربلا رسید و آنجا را محاصره کرد.

 

سپاهش برج و باروی شهر را خراب کرده، به زور وارد شهر شدند و بیشتر مردم را که در کوچه و بازار و خانه ها بودند به قتل رساندند. سپس نزدیک ظهر با اموال و غنایم فراوان از شهر خارج شدند و در نقطه ای به نام (ابیض)گـرد آمدند. خمس اموال غارت شده را خود سعود برداشت و بقیه، به نسبت هر پیاده یک سهم و هر سواره دو سهم، بین مهاجمین تقسیم شد.

 

ابن بشرمورخ نجدی درباره? حملات وهابیان به نجف می نویسد: در سال 1220 سعود با سپاهی انبوه از نجد و اطراف آن، به بیرون مشهد معروف در عراق (مقصود، نجف اشرف است) فرود آمد و سپاه خود را در اطراف شهر پراکنده ساخت. وی دستور داد باروی شهر را خراب کنند ولی سپاه او زمانی که به شهر نزدیک شدند به خندق عریض و عمیقی برخوردند که امکان عبور از روی آن وجود نداشت. در جنگی که بین طرفین رخ داد، بر اثر تیراندازی از باروهای شهر، جمعی از سپاهیان سعود کشته شدند و بقیه? آنها از گرد شهر عقب نشسته به غارت روستاهای اطراف پرداختند.

 

ممکن است تصور شود که وهابیان تنها بلاد شیعه نشین را مورد تاخت و تاز خود قرار می دادند. ولی این تصور به هیچ وجه درست نیست و باید گفت کلیه? مناطق مسلمان نشین حجاز و عراق و شام، آماج حملات آنها قرار داشت و تاریخ در این مورد، از هجوم های وحشیانه ای گزارش می دهد که مجال شرح همه? آنها در این مختصر نیست. نمونه وار به یک مورد اشاره می کنیم، جمیل صدقی زهاوی در خصوص فتح طائف به دست وهابیان می نویسد: از زشت ترین کارهای وهابیان، قتل عام مردم است که بر صغیر و کبیر رحم نکردند. طفل شیرخوار را بر روی سینه? مادرش سر می بریدند. جمعی را که مشغول فراگرفتن قرآن بودند همه را کشتند.

 

چون در خانه ها کسی باقی نماند به دکانها و مساجد رفتند و هر که رایافتند به قتل رساندند حتی گروهی که در حال رکوع و سجود بودند. کتابها را که در میان آنها تعدادی مصحف شریف (قرآن )و نسخه هایی از صحیح بخاری و مسلم (از معتبرترین کتابهای حدیثی در نزد اهل سنت) و دیگر کتب حدیث و فقه بود در کوچه و بازار افکندند و آنها را پایمال کردند. این واقعه در سال 1217 اتفاق افتاد. وهابیان پس از قتل عام طائف ، نامه ای به علمای مکه نوشته و آنان را به آیین خویش دعوت کردند. سپس صبر کردند تا ایام حج منقضی شد و حاجیان از مکه بیرون رفتند، آنگاه قصد مکه نمودند.

 

به نوشته? شاه فضل رسول قادری (هندی)، علمای مکه در کنار کعبه گرد آمدند تا به نامه? وهابیان نجد پاسخ گویند، در حین گفتگو و مشاوره? آنان، ناگهان جمعی از ستمدیدگان طائف داخل مسجدالحرام شدند و آنچه را بر آنان گذشته بود، بیان داشتند و در میان مردم شایع شد که وهابیان به مکه آمده و کشتار خواهند کرد.

 

مردم مکه سخت در وحشت و اضطراب افتادند، چندان که گویی قیامت برپا شده است. علما اطراف منبر (در مسجدالحرام) جمع شدند. ابوحامد خطیب به منبر رفت و نامه? وهابیان و جواب علما در رد عقاید آنان را قرائت کرد. آنگاه خطاب به علما وقضات و ارباب فتوا گفت: گفتار نجدیان را شنیدید و عقایدشان را دانستید.

 

درباره? آنان چه می گویید؟ همه? علما و مفتیان مذاهب اربعه? اهل سنت، از مکه? مشرفه و سایر بلاد اسلامی که برای ادای مناسک حج آمده بودند، به کفر وهابیان حکم کردند و بر امیر مکه واجب دانستند به مقابله? با آنان بشتابد و افزودند که بر مسلمین واجب است او را یاری کنند و با وی درجهاد شرکت نمایند و هرکس بدون عذر، تخلف کند، گنهکار بوده و هرکس در این راه شرکت کند مجاهد و در صورت کشته شدن شهید خواهد بود. در این امر، اتفاق نظر بود و فتوای مزبور را نوشتند و همه مُهر کردند.....اینها قسمتی کوتاه از تاریخ است که می باید جنایات خوارج در زمان صدر اسلام را نیز بدان افزود تاقسمت بعدومباحث جدّی تر خدانگهدار

 

یاعلی


نوشته شده در چهارشنبه 91/6/29ساعت 1:45 صبح توسط حسن راثی| نظرات ( ) |

تبدیل تاریخ