الف - دزفول
بسمه تعالی امروز مقدمه لازم ندارد مطلب کاملاً روشن است بخوانید همه چیز دستگیرتان می شود بسم الله خطبه ی چهارم - دراندرز به مردم (پس از فتح بصره در سال سی ششم هجری و کشته شدن طلحه و زبیر) به هدایت ما در تاریکى، راه خود را بازیافتید و تا ستیغ عزت برشدید و از شب سیاه گمراهى به سپیده دم هدایت رسیدید. کر باد گوشى که بانگ رساى حق را نشنود، زیرا آنکس که بانگ بلند را نشنود، چگونه آواز آهسته او را بیاگاهاند. هر چه استوارتر باد، آن دل که پیوسته از بیم خدا لرزان است. من همواره در انتظار خیانت و مکر شما بودم و در چهره ى شما نشانه هاى فریب خوردگان را مى دیدم. شما در پس پرده ى دین جاى گرفته بودید و پرده دین بود که شما را از من پنهان مى داشت، ولى صدق نیت من پرده از چهره ى شما برافکند و چهره ى راستین شما را به من بنمود. براى هدایت شما بر شاهراه حق ایستادم، در حالى که، بیراهه هاى گمراهى در هر سو کشیده شده بود و شما سرگردان و گم گشته به هر راهى گامزن بودید. تشنه بودید و، هر چه زمین را مى کندید به نمى از آب نمى رسیدید. امروز این زبان بسته را گویا کرده ام، باشد که حقایق را به شما بازگوید. اندیشه کسى که برخلاف من رود سرنگون باد! من از آن روز که حق را دیده ام، در آن دو دل نشده ام. اگر موسى (علیه السلام) هراسید، بر جان خود نمى ترسید، بلکه از چیرگى نادانان و گمراهان بیم مى ورزید امروز از ما و شما یکى بر راه حق ایستاده و یکى بر باطل. آنکه به یافتن آب مطمئن است هرگز تشنه نمى ماند. یاعلی